پاسخ سوالات خود در زمینه «سرطان کبد» را در اینجا بخوانید
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۳۱۰۳۷۴
به گزارش خبرنگارحوزهکلینیکگروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بخشی از سوالاتی که کاربران باشگاه خبرنگاران جوان در قسمت کلینیک آنلاین مطرح کرده بودند، منتشر شد.
شما هم میتوانید با مراجعه به کلینیک باشگاه خبرنگاران و طرح سوالات خود پاسخ را از پزشکان مربوطه دریافت کنید.
پاسخ سوالات برخی از کاربران در خصوص «سرطان کبد» توسط علی یعقوبی جویباری آنکولوژیست و شهرام آگاه فوق تخصص گوارش و کبد داده شده که به شرح زیر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهرام آگاه فوق تخصص گوارش و کبد و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران با تاکید بر شایع نبودن سرطان کبد در کشور گفت: اگر فردی به سرطان سایر بافت های بدن مبتلا شود، در صورتیکه سرطان وی پیشرفت کند می تواند با متاستاز و از راه خون درون عروق گوارشی وارد بافت های کبدی شده و درنتیجه به پیدایش سرطان کبد بیانجامد، در غیر این صورت بافت کبد به خودی خود سرطانی نمی شود مگر اینکه علاوه بر دلایل ذکرشده، فرد به سیروز پیشرفته کبدی مبتلا شود.
وی اظهار کرد: بر خلاف تصور عموم افراد، سرطان کبد در مراحل اولیه و ثانویه هیچ علامت خاصی ندارد و اگر فردی دچار دردهای شکمی همچون درد ناحیه فوقانی و راست شکم شود، باید از نظر سنگ کیسه صفرا یا برخی دیگر از مشکلات کبدی بررسی شود، البته زردی و کاهش غیر عادی وزن می تواند نشانه ای از سرطان کبد محسوب شود که عموما در مراحل پیشرفته آن بروز می کند و در این صورت نیز قبل از هر اقدامی فرد باید فورا تحت سونوگرافی کامل کبدی قرار گیرد.
این فوق تخصص گوارش و کبد با اشاره به اینکه کهیر زدن، لکه های پوستی و بیشتر ضایعات پوستی نشانه ای برای ابتلا به سرطان کبد نیست، ادامه داد: متاسفانه این نگرانی در بیشتر افراد وجود دارد درحالیکه واقعا این چنین نیست، بنابر این کهیر یا سایر ضایعات پوستی می توانند علامت یکی از بیماری های ضمیمه ای داخلی همچون دیابت یا برخی التهابات کبدی باشند که در اینجا باید علت پیدایش این عوارض یعنی همان بیماری ضمیمه ای کنترل و درمان شود.
وی افزود: البته ضایعات پوستی می توانند به ندرت نشانه ای از وجود تومورهای کلاملا خوش خیم و درمان پذیرمحسوب شوند، البته مصرف متادون نیز به خودی خود نمی تواند آنزیم های کبدی را افزایش داده و یا سرطان کبد ایجاد کند بلکه این ماده فرد را مستعد هپاتیت حاد( بی) و مزمن ( سی) می کند.
کبد چرب هم سرطانی می شود؟وی گفت: علاوه بر موارد فوق ، داشتن کبد چرب هم نمی تواند سرطان ایجاد کند بلکه اگر درمان نشود می تواند به سیروز کبدی تبدیل شود بنابراین برای مبتلایان به کبد چرب، کاهش وزن و کاهش سایز دور شکم، ورزش و رژیم غذایی مناسب بهترین راهکار درمانی است علاوه بر آن کلسترول بالا نیز دلیلی بر بروز سرطان کبد نیست ولی میتواند کبد را چرب تر و مستعد سیروز کند بنابر این کنترل مناسب و استفاده درست و به موقع از درمان های دارویی نیز در مبتلا به کلسترول بالا می تواند از پیدایش کبد چرب و سیروز کبدی جلوگیری کند.
این فوق تخصص گوارش و کبد با بیان اینکه انجام برخی تست های غربالگری و وجود آنتی ژن کانسر 26 یا بیشتر از آن دلیلی بر وجود سرطان کبد نیست، افزود: چنین تست های اختصاری گواه بر وجود سرطان کبد نیست علاوه بر آن در افرادی که کلانژیت اسکلروزان اولیه نیز دارند باید بیشتر از نظر کیسه صفرا تحت بررسی قرار گیرند، اما به طور کلی افراد دارای سیروز کبدی، مصرف کنندگان الکل و مواد مخدر ، ازجمله گروه های پرخطر و مستعد در ابتلا به سیروزهای بسیار پیشرفته کبدی و در نهایت سرطان کبد هستند.
درمانهای سرطان کبداستاد دانشگاه علوم پزشکی ایران ادامه داد: بسیاری از سرطان ها اگر در همان مراحل اولیه تشخیص داده شوند، درمان هایشان سریع تر و راحت تر انجام می شود اما در مورد سرطان کبد که شیوع چندانی ندارد و دیر تشخیص داده میشود، جراحی یکی از راهکار های مهم درمانی است که در بیشتر مواد در صورت ابتلا فرد به سیروز کنترل نشده و پیشرفته کبدی که منجر به سرطان کبد شود، باید جراحی و پیوند کبد انجام گیرد، در غیر این صورت روشهای حرارتی و شیمی درمانی داخل عروقی ( به وسیله آنژیوگرافی مواد دارویی به کبد تزریق می شود) از دیگر راهکارهای اساسی برای درمان سرطان کبد است که در اغلب موارد موفقیت آمیز است.
راههای تشخیص سرطان کبدعلی یعقوبی جویباری عضو هیئت علمی آنکولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی درباره راههای تشخیص سرطان کبد اظهار کرد: برای تشخیص سرطان کبد از تست تومورمارکر و سونوگرافی کمک گرفته میشود. آلفافیتوپروتئین (AFP) تومورمارکری است که با اندازه گیری سطح خونی آن پیشبینی میکنیم که آیا فرد به سرطان اولیه کبد دچار شده است یا خیر؟
وی بیان کرد: سرطان اولیه کبد تنها ۱۰ درصد سرطانهای کبد را شامل میشود و در ۹۰ درصد موارد سرطانهای کبد متاستاتیک هستند، به عبارتی تومور از محل دیگری در کبد مستقر شده است.
آیا بالا بودن آنزیمهای کبدی میتواند نشاندهنده سرطان کبد باشد؟
عضو هیئت علمی آنکولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی عنوان کرد: از آنزیمهای کبدی مهم میتوان به SGPT، SGOT و «بیلی روبین» اشاره کرد.
یعقوبیجویباری افزود: سرطان اولیه کبد اغلب در زمینه سیروز کبدی اتفاق میافتد. به عبارتی فرد نخست هپاتیت داشته و در اثر این عارضه به سیروز مزمن دچار و مستعد ابتلا به سرطان اولیه کبد میشود.
وی تاکید کرد: مبتلایان به سرطان کبد ممکن است در آنزیمهای کبدی اختلال داشته باشند، ولی در بسیاری اوقات افرادی که دچار سرطان اولیه کبد هستند، آنزیمهای کبدیشان نرمال است؛ بنابراین بالا بودن آنزیمهای کبدی نشاندهنده نارسایی کبد است، اما جزو روشهای تشخیص سرطان کبد محسوب نمیشود. اگر کبد به خوبی کار نکند، در تجویز دارو با محدودیت مواجه هستیم.
حد مجاز آنزیمهای کبدیعضو هیئت علمی گروه آنکولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تصریح کرد: آنزیمهای کبدی «SGOT» و «SGPT» باید زیر ۴۰ و «بیلی روبین» زیر ۲ باشد.
تاثیر مصرف مکملهای بدنسازی در بروز آسیب و سرطان کبدیعقوبیجویباری گفت: هورمونهای مردانه مانند ناندرلون و کراتین در پیدایش سرطان کبد نقش چندانی ندارند.
وی اظهار کرد: کبد چرب ارتباط چندانی با سرطان کبد ندارد، ولی هپاتیت مزمن در بروز سرطان کبد تاثیر چشمگیری دارد.
سن شیوع سرطان کبداین عضو هیئت علمی آنکولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بیان کرد: سنی که فرد دچار هپاتیت و سیروز کبدی شده است، تعیینکننده ابتلا به سرطان کبد است. اما به طور کلی سن شیوع سرطان کبد در بین زنان و مردان حدود ۵۰ سالگی است.
یعقوبیجویباری عنوان کرد: هپاتیت B، ویروس شناخته شدهای دارد و با واکسن میتوان از ابتلا به این عارضه جلوگیری کرد. هپاتیت ویروسی C. نیز از راه خون، جراحی، وسایل آلوده دندانپزشکی و آرایشگاهی منتقل میشود.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۳۱۰۳۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیومرث صابری؛ چگونه «گلآقا» و بعد «گلآقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 11 اردیبهشت بیستمین سالگرد خاموشی کیومرث صابری فومنی است؛ نام ماندگار طنز در ایران بعد از انقلاب 57 که از حسن اعتماد رهبران جمهوری اسلامی به خود و سابقه دوستی با شهید رجایی بهره برد و در فضای جنگ جسارت کرد و با حمایت سید محمود دعایی ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات به راه انداخت و بعد از چند سال در ادامۀ آن مجلۀ «گل آقا» را منتشر کرد که برای خیلیها یادآور دوران «توفیق» بود.
نسل تازه شاید نداند کیومرث صابری فومنی (که بر خلاف خیلیهای دیگر نام شهرستان زادگاه را حذف نمیکرد و کامل میآورد) چه نقشی بر جای گذاشت و در تمام دهۀ 70 یکی از تأثیرگذارترین چهره های فرهنگی و مطبوعاتی بود و از خشکی و زُمُختی و عبوسیِ سیاست در دهۀ 60 هم میکاست چه رسد به دهۀ 70 که حال و هوا تغییر کرده بود.
روزنامۀ اطلاعات نزد برخی به عنوان روزنامهای خنثی شناخته میشد و میشود اما همین روزنامه کارهایی کرده کارستان که از هر کسی برنمیآمده و یکی هم ستون «دو کلمه حرف حساب» با محتوای طنز در این روزنامه است. آن هم در چه سالی؟ 23 دی 1363 بود. در گرماگرم جنگ که روزنامهها و خود سیاست عبوس بود و رابطۀ مردم با طنز در برنامه "صبح جمعه با شما"ی رادیو خلاصه میشد و شوخی با گوشت 75 تومانی (75 تا تک تومان و نه 75000 یا 500 هزار تومان!) و کمی دیگر از این دست؛ پس از اتفاقات سال 60 همه دست به عصا شده بودند.
«دو کلمه حرف حساب» یک اتفاق بزرگ در تاریخ مطبوعات بعد از انقلاب است که طنز ژورنالیستی و مکتوب را احیا کرد و اگر سابقۀ نویسندۀ آن در دوستی با شهید رجایی چه در دبیرستان کمال و چه دوران وزارت آموزش و پرورش و نخستوزیری و ریاست جمهوری او و بعد هم دوران کوتاهی در دورۀ ریاست جمهوری آیتالله خامنهای نبود این امکان هرگز فراهم نمیآمد و نقش مرحوم سید محمود دعایی هم از این نظر ستودنی است.
او ستونهای روزنامه را به نویسندگان منتقدی داد که با اصل انقلاب و نظام مشکل نداشتند هر چند که در صفحات لایی نویسندگانی چون سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی یا اسلامی ندوشن و چهرههای کلاسیک دیگر نیز مینوشتند.
از آن پس تا روزنامۀ اطلاعات را میخریدیم اول و قبل از آن که کاملا باز کنیم گوشه سمت راست صفحۀ 3 را کنار میزدیم تا ببینیم "دو کلمه حرف حساب" دارد یا نه و گاه در همان حالت میخواندیم. مثل حالا نبود که در گوشی تلفن همراه به هر سو سرک بکشی و تازه در این روزگار هم نویسندگان صاحب سبک همچنان متفاوتاند.
کیهان هم البته بعدها یک ستون را در صفحۀ ماقبل آخر به طنزنویسی داد که ارزش کار صابری را بیشتر نشان میداد و گویا نویسندۀ آنها وفاداری خود را به طرقی دیگر نشان داده بود و البته دلی نمیربود.
این که در اوج جنگ و در روزنامهای که سرپرست آن را امام خمینی تعیین کرده طنز سیاسی بنویسی کاری نبود که از هر که برآید ولی صابری فومنی انجام داد و «گل آقا» فراتر از آن که خاطره توفیق را زنده می کرد یادآور امضای دهخدای بزرگ بود: "دخو" در دورانی که «چرند و پرند» را در روزنامۀ "صوراسرافیل" مینوشت.
خیلیها نمیدانستند نام اصلی «گلآقا» چیست و لو هم نمیداد مگر مواقعی که در همان ستون جدی مینوشت و لوگو نداشت اما مشخص شد که او کیست.
با این حال تصویری از او منتشر نمیشد و فراموش نمیکنم که اول بار وقتی در یکی از جلسات ماهانۀ خانۀ عمویم او را از نزدیک دیدم مدام آن جثۀ کوچک با ظاهر غیر حزباللهی و ریش تراشیده و با لهجۀ گیلکی را ورانداز میکردم و نمیتوانستم باور کنم گلآقا هم او باشد و بعدتر که به خاطر فعالیتی که در کار گل و گیاه داشتم به خانۀ او بالای پل صدر در خیابان شریعتی رفتم او را صمیمیتر هم یافتم و وقتی دانست نه به اندازۀ او اما اهل ادبیات هم هستم حرفهامان بیشتر گل انداخت خاصه درست در یکی از روزهای عید نوروز 1368 که هر دو از خبر استعفا یا برکناری آیتالله منتظری شوکه شده بودیم و کار به سخن گفتن از سیاست هم کشید و با این که 24 سالی بزرگتر بود اختلاف سنی زیادی حس نمیکردم. از گل و گیاه و فضای سبز به شعر و ادبیات تا مطبوعات و روزنامهنگاری و البته سیاست و انطباق تصویر گلآقایی که در نوشتهها میشناختم با آن کاراکتر ذهن مرا درگیر کرده بود.
گلآقا اما بیش از آن که یادآور آن ستون باشد به خاطر «مجلۀ گلآقا» بر سر زبانها افتاد. نشریه ای با حال و هوای "توفیق" که 6 سال بعد از راهاندازی آن ستون و اول آبان 1369 با شمارگان صد هزار نسخه به قیمت 15 تومان روی دکه رفت و به سرعت به فروش رسید و به چاپ دوم و شاید سوم رسید و تجدید چاپ شد. صابری البته مجله را با همکاری مرتضی فرجیان راه انداخت اما چنان با صابری شناخته میشد که پایان همکاری آن دو چندان که تصور میشد سر و صدا نکرد. هر چند به خاطره ای تلخ بدل شد و برخی معتقدند در حق مرحوم فرجیان جفا شد.
غم بزرگ زندگی او البته از دست دادن فرزند جوان خود -آرش- در سانحۀ رانندگی بود و نمی دانم چرا بزرگان ادبی ما که به سوگ فرزند نشسته اند کم نیستند. با این حال همین که ذوق او در پی این سوگ مرد افکن نخشکید و دوباره نوشت، کاری ساده نبود و حالا زندگی او بیش از پیش «پوپک» بود که برای روشن نگاه داشتن چراغ گل آقا پس از پدر کوشید اما او هم یک جا متوقف کرد چون زمانه، دیگر شده بود.
گلآقا در تمام دهۀ 70 نشریهای مهم و خواندنی و تأثیرگذار بود که مطالب آن نقل میشد و از توقیفهای 1379 نیز جان به در برد اما دو سال بعد در دوم آبان 1381 و در دوازدهمین سالگرد تولد مجله خود صابری تصمیم به توقف انتشار گرفت و این بار امضای نوشتۀ او نه گلآقا بود نه شاغلام و نه غضنفر (شخصیتهایی که خلق کرده بود تا نمایندگان تیپهای مختلف اجتماعی باشند) بلکه امضا کرد: صابری فومنی. یعنی پایان و خداحافظ!
او هیچگاه دلیل توقف انتشار نشریهای را که به یک نهاد تبدیل شده بود اعلام نکرد اما همان موقع برخی حدس زدند پس از دوم خرداد 76 و در پی ظهور طنزنویسانی چون سید ابراهیم نبوی ذائقۀ مردم تغییر کرده بود و نه میتوانست مانند آنها باشد و نه شکل گذشته مخاطبان را سیراب می کرد ولی دلیل اصلی چیز دیگری بود. این که انتظار داشت نه تنها تحمل شود بلکه او را قدر بدانند که توجه مردم را به داخل جلب کرده ولی حاکمیت و سلیقه ها چندان دوپاره شده بود که اعتماد سابق به او هم زایل شده بود.
انکار نمیکرد که ایفای نقش سوپاپ برای جلوگیری از انفجار اجتماعی بد نیست ولی وقتی آدمی با مشخصات سعید مرتضوی به جان مطبوعات افتاده بود نه میشد با او در افتاد و نه نادیدهاش گرفت و ادامۀ انتشار عملا ممکن نبود. اگر از نهادهای غیر دولتی انتقاد میکرد چه بسا سراغ او میآمدند و اگر از خاتمی با اقتدارگرایان همسو میشد. در این فضا گویا حسن حبیبی که حامی و در عین حال سوژۀ گلآقا بود توصیه کرد فتیله را پایین بکشد.
این احتمال هم جدی است که وقتی شنید به سرطان مبتلاست نمیتوانست ادامه دهد و کمتر از دوسال بعد درگذشت. جالب این که مشهورترین جمله دربارۀ گلآقا سخنی است که هرگز نگفت و ننوشت: "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق!"
در آستانۀ دوم خرداد 1376 این شایعه به شکلی بسیار گسترده پیچید که گلآقا نوشته "بنویسید خاتمی بخوانید ناطق" یعنی قرار نیست آرا درست شمرده شود حال آن که چنین جملهای را ننوشته بود اما ضربالمثل و به گلآقا منتسب شد.
در دوران "دو کلمه حرف حساب" روزنامۀ اطلاعات و بعد از آن که رهبران نهضت آزادی را افراد مسلحی ربودند و گویا شبه تیربارانی دروغین به قصد ترساندن برای آنان ترتیب دادند این خبر در رسانه ها قابل نقل نبود و از اینترنت و کانال تلگرامی و شبکۀ ماهوارهای هم البته خبری نبود اما گلآقا در قالب طنز نوشت که "شاغلام پیشنهاد داد دسته جمعی به بهشتزهرا برویم و زیارت اهل قبور کنیم و گفتیم: نه! خطرناک است. مگر نشنیدهای که میزنند؟ شاغلام پاسخ میدهد ولی ما پنج نفریم در حالی که آنها 9 نفر بودند. گل آقا هم میگوید: درست است ولی آنها اول میزنند بعد میشمرند!"
از ویژگیهای صابری این بود که نثری بسیار فاخر داشت و با ادبیات کلاسیک و معاصر نیک آشنا بود و بیشک برخی از نوشتههای او در کتابهای درسی به عنوان نمونۀ نثر پیراسته قابل درج و تدریس است اگر ذوقی مانده باشد. کافی است اشاره شود که وجه ادبی منحصر به خود صابری هم نبود.تا جایی که ابوالفضل زرویی نصرآباد یکی از بالیدگان گل آقاست که او هم ناباورانه چشم از جهان بست و از بیشتر ویژگیهای صابری برخوردار بود و راز توقف انتشار گل آقا را هم او فاش کرد وقتی صابری رفته و خود نیز با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.
الگوی اصلی گلآقا اما نه توفیقها که علی اکبرخان دهخدا بود. مشروطهخواه، اهل ادبیات، نویسنده، ملی، روزنامهنگار و البته فرهنگنویس و صابری فومنی فرصتی برای انجام این آخری پیدا نکرد.
از خاطرات قابل توجه کیومرث صابری یکی این بود که چند ماه مانده به درگذشت امام خمینی همراه با مرحوم دعایی به دیدار رهبر فقید انقلاب میرود. در حالی که بعد از قبول قطعنامه 598 و تعبیر جام زهر تمام دیدارهای عمومی امام لغو شده بود و به خاطر آن و نیز بیماری سرحال نبود و صابری میگوید بسیار خسته و حتی افسرده به نظر میرسید و نگاهمان نمیکرد و دعایی گفت: پس ما برویم چون شما نگاه مان هم نمیکنید ولی آقا! این آقا گلآقاست ها و تا امام نام او را شنید نگاهی کرد و لبخند زد و خندید.
آدمهایی چون کیومرث صابری فومنی در گذر زمان بیشتر شناخته میشوند و در این 20 سال عیار او روشنتر شده است و نثر او همچنان گواه است. نثری که جا دارد در کتاب های درسی بیاید بلکه دانش آموزان هم از این همه ملولی کتاب های درسی به درآیند.
---------------------
* طرح نمایه از هادی حیدری کارتونیست برجستۀ مطبوعات که خود از دست پروردگان و همکاران گل آقا بوده و در این 20 سال هیچ گاه از یاد او فرونکاسته.